باز هم عدد منوی اصلی رو عوض میکنم و میشه من پریسا 22 سالم که در اصل شیش ماه هم بهش اضافه س.
متنی که پارسال نوشتم رو خوندم و پوزخند بر لب. پریسایی که پارسال این نوشته ها رو اینجا نوشته ظرفیتش خیلی پایین تر بوده و دنیا یه سیلی زد تو صورتش البته کم لطفی نکنم که قبلش کمی نازم کردم اما هرچه که بود تو دهنیه محکمی بود اما باز هم میگم میارزید .
سخت بود. سخت گذشت . جوری که میگذشت اصلا فکر نمیکردم همچین روزی این چنین حال ارومی داشته باشم و هوشیار.
این ارامش چنان پر بار نیست اما در برابر اون روزا خیلی خیلی ملایم تره.
هفته یقبل یل قبل ترش بود که احساس ازاد شدن از قید و بند رو درک کردم . اون حالتی بود که اروم بودم . هیچ ارزویی تداشتم . شاید بهتر باشه بگم که قلبمو هیچ خواهش و تمنایی پر نکرده بود.
پر واضحه که اگه زنده باشم و سال بعد رو هم بخوام اینجا بنویسم باز اتفاقات غریب دیگه ای رو تجربه کرده م اما امیدوارم تحملشون رو داشته باشم و .
نمیخوام غمگین بنویسم .
ارام و ارام و ارام .
دیگه نمیدونم چی رو باید بنویسم شاید خوب باشه که بگم که خودمو دوست داشتنی یافتم . قابل احترام و عمیق .
بیست و هفنم اردی بهشت ماه نود وهشت خورشیدی
بیست و دو و بیست و پنج دقیقه.
رو ,هم ,بنویسم ,خیلی ,ارام ,بیست ,باشم و ,بیست و ,بود که ,بگم که ,و ارام
درباره این سایت